تلاوت آیات قرآن کریم، مانندِ تمامی عبادات اسلامی دارای آدابی ویژه می باشد . آداب تلاوت قرآن شامل آداب ظاهری و آداب باطنی است که به طور مختصر به بیان برخی از آداب ظاهری قرآن می پردازیم .
ادب اول: حالت قاری
قرائت کننده قرآن بایستی با وضو باشد و نبز شایسته است که رو به قبله باشد و سر خود را پایین بیندازد ، چهار زانو بنشیند و به جایی تکیه نکند و نشستن او با چهره متکبران نباشد ؛ اگر چه تنها نشسته باشد چنین انگارد که در برابر استاد خویش قرار دارد . اگر کسی قرآن را بدون وضو و در حال خوابیده و در رختخواب هم بخواند فضیلت دارد اما فضیلت آن کمتر است .
ادب دوم: مقدار قرائت
ازامام صادق (ع) روایت است که فرمودند: «القُرآنُ عَهدَ الله اِلی خَلقِه فَقَد یَنبَغی لِلمَرءِ المُسلِمِ اَن یَنظُر فی عَهدِه و أَن یَقرأَ فی کُلِ یَومٍ خَمسِینَ آیَةً» یعنی قرآن کریم، پیمان خداوند با مردم است و سزاوار چنان است که هر فرد مسلمان در پیمانش بنگرد و از آن روزی پنجاه آیه بخواند .
همچنین در روایات پیامبر اکرم و ائمه معصومین ( علیهم السلام ) از قرائتی که مقدارش بسیار و تفقه و تدبر در آن کم باشد نهی گردیده است .
ادب سوم: نحوه قرائت
مستحب است که قرآن به ترتیل یعنی آهسته و هموار خوانده شود زیرا مقصود از قرائت ، تفکر است و ترتیل به تفکر کمک می کند. ام سلمه در وصف قرائت پیامبر(ص) می گوید: « آن حضرت قرآن را آهسته، هموار و حرف حرف می خواندند.»
امام صادق (ع) فرموده است:« قرآن را فصیح و صحیح و با لحن عربی بخوانید ، زیرا قرآن عربی است. » و در قرآن نیز می خوانیم که : وَرَتِّلِ القُرآنَ تَرتِیلاً » و ترتیل، رعایت وقف ها و روشن ادا کردن حروف است.
از امیر المؤمنین در معنای ترتیل چنین نقل شده است:« آن را روشن و هموار بخوان و مانند شعر تند مخوان و چون دانه های ریگ از هم پراکنده نکن و دلهای سخت را با تلاوت نرم کن و نبایستی همت شما رسیدن به آخر سوره باشد.»
2- انا اعطیناک الکوثر یعنی ما به توی پیامبر کوثر عطا کردیم و مفسرین کوثر را خیر کثیر معنا کرده اند.
3- نقل شده پیامبر فرمود: من ادرک فاطمه فقد ادرک لیله القدر هر کس فاطمه را درک کند شب قدر را درک کرده است.
4- شب قدر خیر کثیر است و فاطمه هم خیر کثیر و درک فاطمه درک شب قدر است.
5- قرآن بر قلب پیامبر نازل شده است و منقول است پیامبر فرمود فاطمه قلبی و روحی التی بین جنبی فاطمه قلب و روح من در سینه من است.
6-امیر المومنین بنا بر نقلی فرمود انا کلام اللّه الناطق
7-از سخنان اهل بیت (علیهم السّلام) به خوبی بر می آید که اگر وجود مبارک امیر مؤمنان (ع) نبود ، برای فاطمه زهرا (س) همسری نبود.
8- در شب قدر حقیقت قرآن یعنی امیر المومنین به وجود حضرت زهرا نازل شد. شهادت امیر المومنین هم در ایام محتمل قدر است به فرمایش حضرت استاد حاج آقا تقوایی تناکح حقیقی علی و فاطمه در شب قدر رخ داده است!
9- رمضان مبارک است چون شب قدر دارد و شب قدر مبارک است چون نزول قرآن در آن رخ داده و قرآن مبارک (انعام/92) است چون کنه آن انسان کامل و وجه الله است و شاید راز اینکه در شب قدر دعای اللهم کن لولیک وارد شده است همین باشد!!
دیروزهشتم شهریور چهره های شاخص اصول گرایان مجلس ماهیت اصلی خود را به توده های میلیونی نشان دادند .این محمود احمدی نژاد نبود که در مجلس هفتم و با زعامت لاریجانی قربانی شد .این اصول گرایی بغض آلود و کاسب کارانه بود که در برابر مظلو میت بیست و چهار میلیون رای قربانی شد .دیروز زمان در سال 84 متوقف شده بود و رقبای انتخاباتی احمدی نژاد در انتخابات آن سال عقده های چهار ساله را گشودندوخود را تخلیه روانی کردند و انتقام خود را از ملتی که آگاهانه آنان را از صحنه اجرایی دور کردند گرفتندرقیبان انتخاباتی احمدی نژاد هنوز استارت دولت دهم زده نشده رقابت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری را آغاز کردند .
سران اصول گرایی با افکار عمومی ملت چه کردند ؟
یکی از رقیبان شکست خورده سال 84 را با سلام و صلوه بر کرسی قم در پارلمان نشاندند و او را از در پشتی ساختمان بهارستان به کرسی ریاست مجلس هدایت کردند تا با ادبیات طنز آلود خود عدالت را به سخره گیرد و دولت نهم و اراده یک ملت را ابترسازد .و دیگری را که بازی را نیمه کاره رها کرده بود بر کرسی مرکز پژو هش های مجلس نشاندند تا با طرح های متناقض و غیر کارشناسی خود دولت نهم را بر خاکستر نابودی نشاند .دیروز تشنگان قدرت بار دیگر مغلوب هوش سیاسی احمدی نژاد شدند احمدی نژاد به راحتی با اعطای چند وزارت خانه به تشنگان قدرت و اعوان و انصارشان و به سیاق دولت اصلا حات و سازندگی قادر بود تا نمایشی نمادین از وحدت را در معرض دید عموم و رسانه ها بگذارد .ولی او آگاهانه این کار را نکرد و نه تنها این کار را نکرد بلکه با ترکیبی مستقل و به دور از نفوذ اصول گرایان سنتی به بهارستان رفت .تا سران اصول گرایی بهارستان را به خاطر عملکرد چهار سال گذشته استیضاح کند .دیروز توکلی در مجلس رئیس جمهور را به لحاظ اقتصادی دارای تفکری اقتضایی معرفی کرد .معنی دیگر این حرف این است که احمد توکلی این دانش آموخته اقتصاد از دولت فخیمه که با رانت اصلا حات خلعت دکتری بر تن نمود خدای اقتصاد است !آیا این نابغه اقتصاد همان کسی نیست که از یک سو در شیپور تثبیت قیمت ها دمید و از دیگر سو با افزایش جهانی قیمت نفت میلیاردها دلار بودجه کشور را در تنور یارانه غیر هدفمند انرژی سوزاند ؟توکلی زمانی اسطوره عدالت بود ولی امروز انسان مرعوبی است که با مواضع متناقض خود را بینابین اصولگرایی لرزان و موج استحاله قرار داده و یک ابزار تبلیغی موج سیاسی خارج از کشور است .همواره این سوال پس از انتخا بات در ذهن حقیر وجود داشت که چگونه میر حسین موسوی خود را در ساعت یازده شب و قبل از شمارش آراء رئیس جمهور معرفی نمود؟آیا میر حسین موسوی که با مصلحت اندیشی سیاسی بیست سال خود را از قیل و قال به دور نگهداشته بود آن قدر خام بود که با چراغ سبز بهزاد نبوی و یا ابطحی و خاتمی فریب خورده و یک شبه چه گوآرا بشود ؟آیا امروز و با مشخص شدن عمق عناد سران اصول گرایی بهارستان نمی توان این احتمال را مطرح کرد که در شب انتخا بات و با مشخص شدن نتایج انتخا بات این سران شناخته شده آن بودند که میر حسین موسوی را به میدان آتش هل دادند ؟البته این به میر حسین موسوی مربوط است که روزی پرده از این راز بگشاید ولی شواهد و قراین امروز دم خروس اغتشا شات اخیر را در ساختمان بهارستان به توده مردم نمایانده است .هنوز دیر نیست اکثریت اصول گرایان شریف مجلس راه خود را از مثلث توکلی و مرد خاکستری و لاریجانی جدا کنند تا از این طریق حیات سیاسی خود و حمایت مردم را در ادامه راه داشته باشند .
تا او چه خواهد...
والسلام
به نام خدا
کهیعص، ذِکر رَحمُة رَبّک عُبدُه زَکرَیا
در تفسیر برهان از اکمل الدین صدوق نقل شده که سعدبنعبدا..قمی محضر حضرت امام حسن عسگری (ع) رسید، خواست مسائلی را از آن حضرت سوال کند، امام فرمود : از نور چشمم ـ مهدی (عج) ـ بپرس. سعد گفت: از ایشان پرسیدم: یابن رسول ا.. (ص) از تأویل « کهیعص » باخبرم فرما. ایشان فرمودند: این حروف از اخبار غیبی است که خداوند بنده اش زکریا را بر آن واقف کرد؛ سپس بر محمد (ص) حکایت فرمود؛ بدین بیان که زکریا از خداوند خواست که نامهای پنج تن را به او بیاموزد، جبرئیل آمد و تعلیمش داد. زکریا هر وقت نام «محمد، علی، فاطمه و حسن»(علیهمالسلام) را یاد می کرد غصه اش برطرف می شد ولی همینکه نام « حسین(ع) » را یاد می کرد، بغض گلویش را می فشرد و دلش می لرزید. از خداوند دلیل این امر را پرسید؛ خداوند ماجرای کربلا را برایش شرح داد و فرمود : در « کهیعص » کاف، کربلاست؛ هاء،هلاکت و شهادت عترت رسول ا.. (ص)؛ یاء، یزید(لع) که قاتل حسین است؛ عین، عطش و صاد، صبر ایشان می باشد.